کوروش نفسمکوروش نفسم، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

قشنگ ترین نفس دنیا

تبلیغات تلویزیون

واقعا خیلی دوست دارم بدونم چه چیزی توی تبلیغات تلویزیون هست که اینقدر تو مجذوبش میشی و هرجایی باشه خودت را سریع به جلوی تلویزیون میرسونی حتی اگر تو هر حالتی، یا محبوب ترین اسباب بازیت دستش باشه، یا در دوست داشتنی ترین وضعیت ( بغل من! ) باشی ، با تمام توان و انرژیش خودشو سمت تلویزیون خم می کنه و برای لحظاتی عین مجسمه به تلویزیون خیره می شه ... تا تبلیغات صدهزار بار تکرار شده رو ببینه. و خنده دار ترین حالتش وقتیه که در حال آب خوردن با غذا خوردن باشی تبلیغات که شروع می شه دهانت همونطوری باز می مونه و چشماش تا حداکثر میزان ممکن درشت می شن و زل می زنه به صفحه ی تلویزیون. با تموم شدن تبلیغات یهو از حالت مجسمه خارج می شه و تازه می شه کوروش همیشگ...
30 بهمن 1392

کارهای 15 مین ماهگرد کوروش - بهمن ماه 92

  عشق تنها دلیل زندگی است   نفسم بازم 15 ماهگیت مبارک ، شکرخدا یک ماه دیگه بزرگتر و کنجکاوتر و شیطون تر شدی     کوتاهی موی کوروش برای چهارمین بار : قبل : و اما بعد :   کوروش و دوست داشتن ها :   اینکه بدو بدو وسایل سفره را از بابایی بگیری و بیاری بدی دست من  تبلیغات تلویزیون از هر نوعش دیدن موزیک ویدئوهای خارجی سیم تلفن و شارژر بدست گرفتن دو کفگیر چوبی از موقعی که بیدار بشی چکش و بازی هندسی باد باد: همان بادبادک که جاش را کشف کردی و هر روز چندتایی برات باد میکنیم امع : شمع و عاشق ...
27 بهمن 1392

15 مین ماهگرد - 22 بهمن 1392

١٥مین ماهگردت مبـــارک عشقم ، نفسم                                                            دوستت دارم دلم میگیره بی تــــو بی هوا هر لحظه قلب من می شکنه بی تــــو بی صدا… عشقت تو خونم ِ قلب تــــو قلب منه هرجا تو هر نفس دل واسه تــــو میزنه . کی غیر تــــو عزیزم همه حرفام و میدونه؟! اشکام و کی میفهمه غم ِ چشمام و می خونه عشقت کار خدا بود که تــــورو به دلم داده دن...
22 بهمن 1392

گردش روز جمعه - 17 بهمن 1392

گردش / بازی / پارک وحش / به به خوشمزه مامانی جمعه ظهر رفتیم جنگل نزدیک شیراز و ناهار را اونجا خوردیم و تو هم کلی بازی کردی ، بعدش رفتیم باغ وحش که از دیدن حیوانات کلی شگفت زده و هاج و واج شده بودی . . .  و باغ وحش  راستی چــی شــد ؟؟؟ اینجوری شــد ؟؟؟ اینقده عاشــقت شــدم   ...
18 بهمن 1392

عصرجمعه بهمن ماه 92

بازی و شادی در عصر جمعه   جمعه عصر قرارگذاشتیم بریم پارک که تو هم شنیدی و رفتی زود کلاه و کاپشنت را آوردی ، بگذریم از اینکه وقتی میخواهیم ببریمت بیرون چقدر معطل پوشیدن لباست میشیم و تو هم همش فرار میکنی اما حالا دیگه نشستی تا لباسات را تنت کنم و ثانیه یکبار میگفتی پاک پاک یعنی بریم پارک . . . بعد از پارک هم رفتیم خانه پدرجون و که تو با دایی صادق همش بازی کردی و مشغول بررسی گوشی موبایل دایی بودی  اینجا هم برای خودت دوست پیدا کرده بودی عشق دایی و خواهرزاده      زندگی با تو چه زیباست عشق من     لحظه هام با تو چه ناب جان من &n...
15 بهمن 1392

شب یلدا - 1392

شب یلدا شب بزم و سرور است شبی طولانی و غمها بدور است شباهنگام تا وقت سحرگاه  بساط خنده و شادی چه جوراست یلدا مبارک .. خوشکل مامان یلدات مبارک عزیزم اینم یک سری کارهای مامانی به صد یلدا الهی زنده باشی           انار و سیب و انگور خورده باشی ...
1 بهمن 1392

عشق مامانی و بابایی هستی کوروشم

الهی قربونت برم گل پسرم خیلی دوستت داریم   عشق مامانی و بابایی هستی کوروشم                                                         دلت شاد و لبت خندان بماند برایت عمرجاویدان بماند خدارا میدهم سوگند برعشق هرآن خواهی برایت آن بماند ...
19 شهريور 1392

کوروش موتورسواری میکند - 9 شهریور 92

سلام خوشکلم چند شب پیش رفتیم خانه پدرجون و خاله مریم تو را سوار موتورسیکلت که توی حیاط بود کرد و دیگه دلت نمیخواست از روی آن پایین بیایی و همش میگفتی آم آم و سرت را تکان میدادی انگار صد ساله که موتورسوار هستی و ما هم کلی ذوقت را کردیم خوشمزه مامان فدات بشم . ...
9 شهريور 1392

سورپرایز بابایی برای نهمین ماهگردت - 24 مرداد 92

سلام خوشکلم ، نفسم چند شب پیش بابایی به مناسبت نهمین ماهگردت ما را سورپرایز کرد و ما را برد برای شام بیرون و بعدش هم رفتیم پارک و خلاصه شب خیلی خیلی خوبی را داشتیم .به شما که از همه بیشتر خوش گذشت و حاضر نبودی از پارک بیرون بیایی عزیزم . عزیزم وقتی فرمان را دیدی خیلی خوشحال شدی فکر کردی ماشین واقعی هست و یک دستی رانندگی می کردی و همش دنبال دنده میگشتی و هراز چند ثانیه پاهات را محکم به زمین می زدی و مثلا داشتی گاز میدادی الهی قربونت برم خدایا شکرت به خاطر این نعمتی که به ما دادی ...
25 مرداد 1392